تاریخ : شنبه 96/3/13 | 12:0 عصر | نویسنده : sultan
از مردم محروم چرا غافلی ای دل !
اینگونه چسان عاطلی و باطلی ای دل !
انسان نبُوَد هر که ندارد غم انسان
از خویشتن خویش عجب غافلی ای دل !
رو در دل دریا، هنری کن، گهری یاب
خواهی اگرت گفت که دریا دلی ای دل !
دعوی به کناری نِه و از خلق خبر گیر
اینگونه بپیمای ره ار عاقلی ای دل !
یا اینکه به دریا همه غرقند ضعیفان
آسوده به رامشکده ساحلی ای دل !
در خدمت مستضعف و محروم همی کوش
در دور توانایی اگر عادلی ای دل !
گر در پی دل راه روی ای دل غافل
بینی که چه پرمایه و پرحاصلی ای دل !
با همّت مردانه، به مردان، نرسیدی
صد حیف که در راه طلب کاهلی ای دل !
ساحل خورشید 74-75
.: Weblog Themes By Pichak :.