سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 96/7/28 | 1:1 صبح | نویسنده : sultan

...به رابطه «عدل» و «عقل» -باختصار- اشاره می کنیم:

به امام علیّ بن ابیطالب«ع» گفتند: «صِف لَنا العاقلّ» عاقل را برای ما توصیف کن که چه کسی عاقل است»؟ فرمود:

هُوَ الّذی یَضَعُ الشّی ءَ مَواضِعَه

-عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خود می نهد. 

نیز درباره «عدل» فرمود:

ألعَدلُ یَضَعُ الأُمورَ مَواضِعَها 1

-عدل چنان است که همه امور را در جای خود قرار می دهد.

...عقل، عامل اجرای عدالت است، و عدالت، در ویژگیِ اصلیِ خویش (نهادن هرچیزی در جای خود)، همتراز عقل است. پس هر فرد که در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی عدالت را، در رفتار با همه حتی با خود رعایت نکند، دلیل بر این است، که این فرد از عقل کافی و سالم برخوردار نیست. همچنین در هر جا حاکمیّتی که عدالت در آن اجرا نشود، و جامعه در آن حاکمیّت از رعایت عدالت در همه امور برخوردار نباشد، دلیل بر این است که حاکمان آنجا خردمند نیستند، و از عقلی کافی و سالم برخوردار نمی باشند، و هوای نفس بر آنان غالب است.2 به هر اندازه که در جامعه ای بی عدالتی، تبعیض و تفاوت بیشتر باشد، به همان اندازه بی خردی حاکمان آن جامعه قطعی تر است و نفوذ سرمایه داران بیشتر.

حدّ طبیعی و سالم امور، همان است که هر چیزی در جای خود، و دارای هنجار خاصّ به خود باشد؛ اگر فرض شود که بازار تورّم زا، اقتصاد ناسالم، توزیع غیر عادلانه، دستگاه قضایی سست و ویران، و قاضیان فاقد عدالت باشند، دلیل آن است که مردمی کم خرد در این مسئولیتها و مقامات قرار دارند، که هرکدام به گونه ای عقلشان مغلوب نفس و منکوب امیال و خواسته های گشته، اط سطح عقل مفید انسانی فرو افتاده است.

 و در تجربه نیز می بینیم که واقعیّت همینگونه است، زیرا خردمندان اجازه نمی دهند امور از هنجار طبیعی و الهی خود بیرون رود، و جامعه ای با ارقام نجومی دچار تفاوت و تبعیض باشد، و تورّم و گرانی، بیداد کند.

اینگونه، مردم را بی پناه گذاشتن، و سنگها را بستن و سگها را رها کردن، دلیل فقدان خرد لازم، و نشانه غفلتی بس بزرگ است، مبادا ملتی دچار حاکمیتی گردد، که اجازه هرگونه جنایت مالی به کسانی دیگر بدهند، به دلیل اینکه به آنان علاقه دارند(مانند بستگان)، یا با آنان در منافع شریکند، یا می نگرند که پایه های قدرتشان به دست اینگونه کسان و فاسدان، استحکام می یابد.

کار عقل خداداد، راهنمایی به کشف واقعیّات و سُنّتهای زندگی و حیات است. به سخن دیگر، کار عقل، پیدا کردن راه کشف واقعیّات موجود در «جهان تکوین»، و دستیابی به سنّتها و قوانین تکاملیِ حاکم بر جامعه و هویّت رو به رشد انسان، و بهره گیری از آنها در راه رشد و تکامل فرد و جامعه است. یکی از سُنّتهای صحیح زندگی و حیات، عدالت در معیشت و زندگی است. این است که امام علی(ع) می فرماید:

مِن علاماتِ العقل، العملُ بسنّهِ العدل.3

-کسی عاقل است که عدالت اجرا کند.

از اینگونه احادیث بسیار است، که از چمله، ارشاد به حکمِ خودِ عقل نیز هست، چنانکه در حدیث «جُنودعقل و جهل»، آمده است:

أالعلُ و ضِدُّ الجَور

-عدل، نیروی فعّال عقل است در جامعه و زندگی، و ظلم نیروی فعّالِ جهل و جاهلیّت.

حدیث یاد شده، هم از امام صادق«ع»، در کتاب معتبر «تُحفُ العقول»، و هم از امام موسای کاظم«ع»، در کتاب بی نیاز از توثیقِ «کافی» روایت شده است. در این حدیث عظیم و باز هم عظیم- که در تربیت فرد و ساختن جامعه، و جامعیت ابعاد، و ژرفایی تعالیم، نظیری برای آن، در هیچ مکتب و مذهبی از قدیمترینِ روزگاران تاکنون، و درشرق و غرب- یافت نمی شود، حدود70 نیروی فعّال و نشانه روشن، برای حرکت در جهت عقلانیّت دینی در اجتماع، و 70نیروی فعال و نشانه روشن، برای حرکت در جهت جهل و جاهلیّت، شمرده شده، و نشان داده شده است که جامعه در چه احوالی بر مبنای عقلانیّتِ صحیح الهی اداره می شود، و در چه احوالی بازگشت به جاهلیّت کرده است، و بر آن موازین اداره می شود، و جامعه، جامعه جاهلیّت است اگر چه نام اسلام بر خود نهاده باشد، و حاکمیّت چنین جامعه ای نیز نمی تواند «اسلامی» باشد، اگر چه اعلام «حکومت اسلامی» کرده باشد. چه بهتر، علمی تر، خداپسندتر، فردسازتر، جامعه پردازتر، از اینکه ما احادیث معتبر پیامبر اکرم«ص» و ائمه طاهرین«ع» را، ملاک قرار دهیم.

 

1-«نهج البلاغه»،ص1290.

2-و به اصطلاح بزرگان اخلاق: «عقل محجوب به هوی است».

3-«غررالحکم»،ص306-«ترجمه الحیاه»، ج6،ص501

 

150سال تلاش خونین،ص106-109

 






  • paper | فال تاروت نه کارتی | buy Reports
  • بک لینک رایگان | فروش لینک دائمی