دین اسلام در رابطه با رهبری
ممکن است برخی بپندارند که دین یک رشته تعلیمات اخلاقی و پندواندرز است.این شناخت از دین،به هیچ روی،درست نیست.دین مکتبی جامع است که شامل همه جوانب زندگی می شود.و چون زندگی،با اجتماع و سیاست توأم است،و اجتماع و سیاست با رهبری توأم،درنظام دینی،مسئله رهبری،به شکل قاطع مطرح شده است.از این رواست که در اسلام راستین،اصل«وصایت» ، اصلی است قطعی،یعنی چنین نبود که پیامبر کرم(ص) واعظی باشد و اندرزهایی بدهد و بگذرد،بلکه بنیانگذاری بود بزرگ،که جامعه اسلامی را بنیان گذارد،و «قرآن» را نظامنامه آن جامعه ساخت،و برای اجرای این نظامنامه نیز کسی را-بخصوص-تعیین و نصب کرد.
بدینگونه،در اسلام،رهبری توأمی وجود دارد،یعنی قانون و مجری قانون:قرآن و امام.
آنچه در بالا یاد شد که آورنده اسلام،بنیانگذار یک نظام کامل اجتماعی است،چنان مسلم است و از همه تعالیم اسلام و رفتار پیامبر اکرم مشهود است که برخی پیامبر را «دولتمرد»خوانده اند،یعنی بنیانگذار دولت اسلامی و اداره کننده آن،چنانکه برخی از او به عنوان«الرسول القائد»یادکرده اند،یعنی پیامبری که فرمانده نظامی نیز بود.
تفسیر آفتاب؛نگرشی به رسالت اسلام،و حماسه انسان،در رهبری امام خمینی.ص2
چنانکه یاد شد ، اسلام یک رشته تعلیمات اخلاقی صرف نیست،که تنها در صدد تربیت کردن افراد باشد، بدون توجه به روابط اجتماعی و مسائل ارتباطی افراد،بلکه دینی است جمعگرا و دارای تعلیمات همه جانبه و کامل،شامل حقوق،فلسفه،ادبیات،و سیاست. این مجموعه،در حال ارتباط با هم،می تواند رهبری اسلام و نظام اسلام را نشان دهد و ثمربخش سازد.
اصولا، نظام اسلامی،و مبانی فرهنگ و تربیت در اسلام،برپایه جمعگرایی استوار است،و نفی کننده فردگرایی است.این امر، از سراسر اصول عقیدتی و عملی اسلام مشهود است.و یکی از امتیازات عمده اسلام،همین است که در عین توجه به تربیتهای فردی و تکالیف ویژه فرد، روح جمعگرایی را در همه شئون و تعالیم خود دمیده و مبانی اجتاعی و سیاسی خود را، روی پایه های بس استوار،جای داده است و نه تنهادر اسلام،دین از سیاست جدا نیست،بلکه سیاست صحیح،جزء ارکان اسلام است و رهبری و امامت از اصول عقاید ماست. و همین رهبری و امامت،که در عصر غیبت،تکالیف آن،تا حدود زیادی،بردوش «عالم ربانی» زمان نهاده شده است، و حفظ دین و نگهبانی ایتام آل محمد(ص) (جناحِ درگیر اسلام)،با اوست، همین امر مهم،عالم زمان را وا می دارد تا در امور اداره اجتماع و سیاست مملکت-به نحو شایسته- دخالت کند،چرا؟ برای اینکه دیگران،دین و کشور جعفری و منابع اقتصادی شیعه و سنتها و جوانان مسلمان را، به هر طور که می خواهند،نچرخانند و برباد ندهند،و به سوی مقاصد ضدخدایی،و ضد اسلامی،و ضد شرف و آزادگی و فضیلت دینی،سوق ندهند.
همان ص28