چنانکه در بخش پیشین اشاره شد،انسان نمی تواند معتقد به دینی باشد و عامل به دستورات کسی یا کسانی دیگر،آنهم دینی که همه اجزاء آن،در ارتباط با هم معنی می دهد و ثمر می بخشد. مثلا: می توان پذیرفت کسی به توحید و یگانگی خداوند و حضور ازلی و ابدیی او در وجود،ایمان داشته باشد،و جهان و انسان را آفریده خدا و آثار خدا بداند،آنگاه به مردم ستم کند، و آنان را از حق خود محروم سازد، و از ارزش بیندازد؟ آیا این ایمان است؟ این ایمان مانند آن است که شما به کمال الملک نقاش ارادت و اعتقاد داشته باشید،لیکن تابلو های بیرون آمده از زیرقلم او را پاره کنید،دور بیفکنید و در مزبله بیندازید؟ این مسخره است،نه ایمان ، و نه ارادت !
الایمان عملَ کلَه
تفسیر آفتاب49-50
ادامه مبحث به صورت تصویر در لینک های زیر: در صورت باز نشدن تصاویر به این لینک مراجعه شود:
http://forum.hammihan.com/post5982379-18.html
http://up.hammihan.com/img/useruploa...32444.3196.jpg
http://up.hammihan.com/img/useruploa...32444.5288.jpg
http://up.hammihan.com/img/useruploa...32444.7401.jpg
http://Up.hammihan.com/img/useruploa...32444.9528.jpg
http://up.hammihan.com/img/useruploa...32699.7489.jpg
.: Weblog Themes By Pichak :.